loading...
RP FUN | تفریح و سرگرمی
•●●•●●•●●•٠·˙WELCOME˙·٠•●●•●●•●●•



» بــه  پـــــــــــــایـــگاه تفــــــريـــــحي  خـــــــــــوش آمــــــدید «














امکانات سایت




بنر های ما







آخرین ارسال های انجمن
REZA R.P بازدید : 385 جمعه 29 دی 1391 نظرات (3)

 

شش سال اول زندگی:

- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن

 

REZA R.P بازدید : 393 چهارشنبه 17 اسفند 1390 نظرات (0)
راهروي بيمارستان ؟
مردي جوان جلوي"اتاق عمل". در راهروي بيمارستان ايستاده، نگران و مضطرب.
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج ميشود.مرد نفسش را در سينه حبس ميکند. دکتر به سمت او ميرود.مرد با چهره اي آشفته به او نگاه ميکند...
دکتر:واقعا متاسفم ما تمام تلاش خودمون رو کرديم تا همسرتون رو نجات بديم.اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون براي هميشه فلج شده.ما ناچار شديم هر دو پا رو قطع کنيم چشم چپ رو هم تخليه کرديم... بايد تا آخر عمر ازش پرستاري کني با لوله مخصوص بهش غذا بدي روي تخت جابجاش کني حمومش کني زيرش رو تميز کني و باهاش صحبت کني...اون حتي نميتونه حرف بزنه چون حنجره اش آسيب ديده...
با شنيدن صحبتهاي دکتر به تدريج بدن مرد شل ميشود،به ديوار تکيه ميدهد.سرش گيج ميرود و چشمانش سياهي ميرود.
با ديدن اين عکس العمل دکتر لبخندي ميزند و دستش را روي شانه مرد ميگذارد!!!!!!
دکتر:هه هه!شوخي کردم...
زنت همون اولش مرد.

REZA R.P بازدید : 393 شنبه 13 اسفند 1390 نظرات (0)

يکي از دوستام تعريف ميکرد:
مامانم موقع نماز خوندن عادت داره به زبون الله اکبري با ما مکالمه کنه!
يعني اينکه وسطِ نماز هر الله اکبر بلندي که ميگه،يه منظوري داره!
اونموقع ست که ما هي چک ميکنيم ببينيم منظورش چيه!
يه روز وسط نماز يه الله اکبر کشداري گفت!
منم مثل فشنگ از جام پريدم و زير گازو چک کردم؛
پشت درو نگاه کردم که ببينم کسي در نزده باشه!
چراغارو چک کردم مبادا يکي روشن مونده باشه!
چيزي پيدا نکردم به مامانم نگاه کردم ديدم داره هي با چشم و ابروش واسه من ناز ميکنه!
آخر که ديد من نفهميدم يه اخمي کرد و يه الله اکبر شديد و بيخيال شد!
وقتي نمازش تموم شد با عصبانيت برگشت گفت:
واقعا که خـــــــــــــري! مگه کوري نميبيني گرممه!
يه ساعته ميگم کــولر رو روشن کن ..

REZA R.P بازدید : 414 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (1)

اللهم الرزقنا جوانک الرشید الغنیی و الصاحب المدارک و المسکن

راکب السیاره الکمری ؛ مطیع الکل الاوامر ؛ لا خواهر و لا مادر 

المتخصص فی فن الطبخ و النظافت ؛ الماهر بالتعویض الکهنه الطفل الصغیر ؛ 

الخلاصه: الزن ذلیل

REZA R.P بازدید : 449 پنجشنبه 11 اسفند 1390 نظرات (1)
عزیزم خسته ای . بیا یه کم استراحت کن.
ترجمه: صدای جارو برقی نمی ذاره پلی استیشن بازی کنم. خاموش کن.
 
یااااادم رفت.
ترجمه: کد پستی سی و چهار رقمی خانه اولین دوست دخترم رو هنوز یادمه اما روز تولد تو رو یادم رفته.
 
از صبح تا شب دارم جون می کنم بخاطر تو و این بچه.
ترجمه: امروز از محل کار مرخصی گرفتم با رفقا رفتیم کنار رودخونه کباب خوردیم.
 
عزیزم راهو بلدم.
ترجمه: می تونم راهو پیدا کنم به شرطی که بفهمم تو کدوم کشوریم.
 
نتونستم پیداش کنم.
ترجمه: شیئ مورد نظر بیش از یه متر با من فاصله داشت. حوصله نداشتم پاشم.
 
برای تمام کارهام یه دلیل منطقی دارم.
ترجمه: یه کم فرصت بده یه خالی بندی جور کنم.

REZA R.P بازدید : 534 چهارشنبه 10 اسفند 1390 نظرات (1)
یک خانم 45 ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود .
در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید:
آیا وقت من تمام است؟
خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید .
در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد
کشیدن پوست صورت-تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن)-عمل جمع و جور کردن شکم .
فقط به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بود !!!!
از اونجايي كه او زمان بيشتري براي زندگي داشت از اين رو او تصميم گرفت 
كه بتواند بيشترين استفاده را از اين موقعيت (زندگي) ببرد.
بعد از آخرين عملش او از بيمارستان مرخص شد
در وقت گذشتن از خیابان در راه منزل بوسیلهء یک آمبولانس کشته شد .
وقتی با خدا روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه 
فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟
خدا جواب داد : اِاِاِا شمايييييييد نشناختمتون

REZA R.P بازدید : 359 سه شنبه 09 اسفند 1390 نظرات (2)
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت
مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد
متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش
را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت
و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه
خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را
بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش
تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد
چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر
درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش
را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت 
و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.
نکته : رقابت سکون ندارد

REZA R.P بازدید : 516 دوشنبه 08 اسفند 1390 نظرات (1)
ای پیج تو بهترین سر آغاز // بی "وی پی ان" فیس بوک کی کنم باز؟

ای پست تو مونس روانم // جز "لایک" تو نیست در توانم

هم پست های نانموده دانی // هم "کامنت" نا نوشته خوانی

از این انتظار رهاییم ده // با "لایک" خود آشناییی ام ده...!!!

REZA R.P بازدید : 465 چهارشنبه 03 اسفند 1390 نظرات (0)
دخترها:
۱-توي ماهيتابه روغن ميريزن.
۲-اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميکنن.
۳-تخم مرغها رو ميشکنن و همراه نمک توي ماهيتابه ميزيزن.
۴-چند دقيقه بعد نيمروي آماده رو نوش جان ميکنن.
پسرها:
۱-توي کابينتهاي بالايي آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن.
۲-توي کابينتهاي پاييني دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميکنن.
۳-ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن.
۴-توي ماهيتابه روغن ميزيزن.
۵-توي يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن.
۶-يه دونه تخم مرغ پيدا ميکنن.
۷-چندتا فحش ميدن.
۸-دنبال کبريت ميگردن...

REZA R.P بازدید : 1016 سه شنبه 02 اسفند 1390 نظرات (2)

آقایان درسن۱۴تا۱۷سال مانند کشور کره شمالی هستند که قدرتی ندارند ولی ادعای قدرت و سرکشی می کنند! …

در سن  ۱۸ تا ۱۹سالگى،مثل هندوستان هستندکه برای زندگی کردن ۴ راه پیش روی خود می بینند. یاکنکور یا سربازی، به عبارت بهتر (آشخوری) یابیشتر مواقع عاشق میشن و تا صبح واسه عشقشون شعر میگن و یاپایان زندگی و مرگ!

 در سن  ۲۰تا۲۷ سالگى، مانند کانادا هستند که بسیارخون گرم ومهربان اوج جوانی،زیباودلربا، برای هردختری خیلی زودویزای پذیرش صادرمی کنند.دراین دوران درتمام مدت ازطرف جنس مخالف زیرنظرهستن وبرایشان دامهای زیادی گسترانده شده است!

 بین سن  ۲۷تا۳۲  سالگى،مانند ترکیه هستندکه بدین معناکه دردام گرفتارشده اندوفقط به حرف رئیس بزرگ که همان خانومشان باشدگوش می دهند.پرازعشق!

 درسن  ۳۲تا۴۰  سالگى،مثل ژاپن هستندکه کاملا”کاری شده اند.آینده روشن رادرفعالیت شبانه روزی می بینند!

 بین  ۴۰تا۵۰  سالگى،مانندروسیه هستندکه بسیارپهناور،آرام وبسیارقدرتمنددرجامعه وبه عنوان راهنماوحلال مشکلات!

 درسن  ۵۰تا۶۵  سالگى،مانندکشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق هستندکه بایک گذشته درخشان وبدون آینده!

 بعداز۶۵سالگى،شبیه عربستان هستندکه همگان فقط به خاطرمال وثروت به آنهااحترام می گذارند!

REZA R.P بازدید : 403 سه شنبه 02 اسفند 1390 نظرات (1)
۱-يقه اولين خواستگار رو بچسبيد،که شايدتنها شتر بخت شما باشد.
۲-ناز و لفت و ليس رو بذاريد کنار.
۳-در معرض ديد باشيد،گذشت اون زمان که ميگفتن:من اون دختر نارنج و ترنجم،که از آفتاب و از سايه ميرنجم.
۴-سن ازدواج رو بيارين پايين،همون ۱۷تا۱۸خوبه،بالاتر که برين همچين بگي،نگي از دهن مي افتين.
۵-تموم دوست پسراتونو تهديد به ازدواج کنيد،اگر موندن چه بهتر،نموندن دورشونو درز بکشيد.
۶-دعاي باز شدن بخت رو دور گردنتون آويزون کنيد،يه موقع کتابشو دور گردنتون آويزون نکنيد که گردن لطيفتون کج ميشه.
۷-پسرهاي فاميل بهترين و دسترس ترين طعمه ها هستند،رو هوا بقاپيدشون.
۸-رو شکل و شمايل ظاهري پسرها زياد حسادت به خرج نديد،پسرهاي خوشکل دچار مشکل هستند.
۹-توي اجتماع بر بخوريد و با مردم قاطي شيد،با ننه صغرا وبي بي عذرا نشست و برخاست کنيد،همينا هستن که شادوماد ميسازن واستون.
۱۰-يه کم به خودتون برسيد،منظورم آرايش و بر داشتن ابرو و ريمل و پودر و سايه و کرم شب و روز و ماسک خيار و فرمژه و خط لب و خط چشم و...نيست،حداقل قيافه يه آدم رو داشته باشيد.
۱۱-در پوشش دقت کنيد،لباسهاي چسب و کوتاه فقط آدمهاي بوالهوس رو دورتون جمع ميکنه،يه پوشش سنگين و اندکي رنگين با حفظ معيارهاي دوماد پسند بهترينه.
۱۲-مهمون که مياد قايم نشيد،چاي ببريد،پذيرايي کنيد،خلاصه به چشم بياين که بعله ما هم هستيم.
۱۳-سعي کنيد که از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوي درو همسايه قر و قميش بياد که دخترم قربونش برم اينجوريه،اونجوريه.
۱۴-تا مامانه و باباهه ميگن دخترمون ديگه وقت عروسيشه مثل لبوي نپخته سرخ شين و در بريد،در حرکات سکناتتون اين نظرو تاييد کنيد و دنبالشو بگيريد.
۱۵-بلاخره اگه خدايي نکرده ميخواين جزو اون يک ميليون و هفتصد هزار دختر بي شوهر نباشيد(تازه اگه همه ي پسرهاي اين مملکت دامادشن که نمي شن)هر چي داريد رو کنيد،منظورم اعضا و جوارحتان نيست،منظورم هنر و کمالاتتونه.
۱۶-و اينو بگم که هيچ دوره زندگيتون به اندازه ي وقتي که با نامزد محبوبتون زير سايه درخت توي يه پارک خلوت داريد معاشقه ميکنيد لذت نخواهيد برد،حالا به بعدنش کاري نداريم.
۱۷-و آخرين توصيه اينکه توي جريانات عشقي خيابوني و زودگذر غرق بشيد و مثل کبک سرتونو زير برف کنيد.يه خورده به فکر زندگي آينده تون باشيد و اينقدر از اين دست به اون دست نريد چون کثيف ميشيد،مي پکيد.
(نظر يادتون نره،نظر يادتون نره)

REZA R.P بازدید : 576 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)
صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه*ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت ۱۰ صبح همه بیدار میشوند…
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی…

صبحانه:

وا… آقای فرمانده، عسل ندارید؟...

REZA R.P بازدید : 459 شنبه 29 بهمن 1390 نظرات (0)
یک پزشک و یک مهندس مکانیک در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیمانشسته بودند.
پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
... مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجرهبرگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است.من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به منبدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلاربه شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابشببرد.این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم...

REZA R.P بازدید : 420 جمعه 28 بهمن 1390 نظرات (0)
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،
تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز مژگان. . .

REZA R.P بازدید : 766 پنجشنبه 27 بهمن 1390 نظرات (1)
کورتاژ  پودر رختشویی مخصوص نابینایان
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده
زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد
کاشمری : در آرزوی ازدواج
کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد
هشتگرد : ۵
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است
وایمکس : درنگ چرا؟
خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد
گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.
البرز: عربها به « پرز » گویند
چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.
هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود
غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد
مختلف : مرگ مغزی
. . .

REZA R.P بازدید : 414 پنجشنبه 27 بهمن 1390 نظرات (0)
یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، ولي حاضره 12 كالري بسوزنه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره
 
 هيچ کادوي زشت و به درد نخوري دور انداخته نميشود !
فقط از خانه اي به خانه ديگر و از شخصي به شخص ديگر منتقل ميشود !
 
 من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,
بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ... چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي
که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن
 
 اندر حکايت اختلاس بزرگ:
شهرام جزايري: «منو از اينجا بيارين بيرووووون... اينا دارن منو مسخره ميکنن... به من ميگن آفتابه دزد!!!»...

REZA R.P بازدید : 354 دوشنبه 03 بهمن 1390 نظرات (0)
وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!

*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!

*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری و میای میبینی بازی 2-2 تموم شده!

*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون
نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!

*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی...

REZA R.P بازدید : 426 یکشنبه 02 بهمن 1390 نظرات (0)
دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟

تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟

تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!

تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !
. . .

REZA R.P بازدید : 349 پنجشنبه 22 دی 1390 نظرات (0)
شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در
بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ،راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشند           شیخ فرمود آری یک ساعت از اینترنت پر سرعت ایران استفاده کردندی*

*مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی

REZA R.P بازدید : 437 پنجشنبه 22 دی 1390 نظرات (0)
فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست
 سجاده زردوز که محراب دعا نیست

 گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
 اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

 از شدت اخلاص من عالم شده حیران
 تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست. . .

REZA R.P بازدید : 351 چهارشنبه 21 دی 1390 نظرات (0)
سه مايحتاج اساسي جوان سال 57
سیگار
پشت مو
کاپشن چرم

سه مايحتاج اساسي جوان سال 67:
سیگار
پیکان
سهمیه

سه مايحتاج اساسي جوان سال 77:
سیگار
واکمن
ژیلت

سه مايحتاج اساسي جوان سال 90:
سیگار
ایرانسل
فيسبوك

REZA R.P بازدید : 426 شنبه 17 دی 1390 نظرات (0)
آورده اند روزی مریدی از شیخ دلیل ترافیک و فزوني خودروها را جویا همی شد،
شیخ همی فرمود :دلیل اصلی ترافیک چیزی نیست جز نداشتن کاباره.
مریدان انگشت در دهان، شیخ را ندا دادند: یا شیخ چون است؟
شیخ فرمود:بیست درصد خودروها به دنبال داف همی گردند.
بیست درصد دگر داف را یافته به دنبال جا همی گردند.
و بیست درصد باقی برادران بسیج اند که به دنبال آن 40 درصد همی گردند.واین چنین شد که مریدان رم کردند و یقه ها دریدند و اشک ها ریختند و سر به بیابان گذاردند.

REZA R.P بازدید : 361 جمعه 09 دی 1390 نظرات (0)
شب جلو تلویزیون خوابم برده بود
مامانم اومد ساعت 2 نصفه شب پتو انداخت روم بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت
بعد موقع رفتن پامو لگد کرد، داد زدم و گفتم : اهههههههههههه پام داغون شد
جواب داد: خاک تو سرت کنن آخه اینجا جای خوابه؟

منطقِ پدرو مادر از تحصیل در دانشگاه: "این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی‌!

باز یه سوالی مغزمو پریشون کرد چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه انقدر از جمعه دوره؟؟

خداییش جاذبه ای که سوراخ چاه توالت نسبت به گوشی داره
جاذبه ی زمین به سیب نداره
دیدم که میگمااااااا...
تا آخر بخونونید خداییش جالبه

REZA R.P بازدید : 520 چهارشنبه 07 دی 1390 نظرات (0)

ANSWERS OF A BRILLIANT STUDENT WHO OBTAINED 0% But I would have given him 100%

 

Q1. In which battle did Napoleon die?

* his last battle

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش

 

Q2. Where was the Declaration of Independence signed?

* at the bottom of the  page

اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه

REZA R.P بازدید : 403 چهارشنبه 07 دی 1390 نظرات (0)

مرد توی تختخواب کتاب می خوند زن روبروی آیینه وایستاده بود و در حالی که خودش رو انداز ورانداز می کرد گفت:
دارم پیر می شم ، چاقم شدم ، دیگه خوشگل نیستم … ” اینا رو می گفت و منتظر واکنشی از طرف مرد بود
ولی هر چی از دیوار صدا دراومد از مرد هم اومد
تا اینکه زن خودش گفت : لااقل تو یه کم ازم تعریف کن
مرد سرش رو از روی کتاب برداشت و گفت : چشمات عزیزم ! چشمات ! چشمات هنوز خوب می بینند !!ا


REZA R.P بازدید : 433 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
خبٌ: این کلمه ‏ای است که زنان برای پایان دادن به مکالمه‏ هایی استفاده می‌‏کنند که در آن حق با آن‏هاست و شما باید خفه‏ بشوید. ‏

پنج دقیقه: اگر مشغول لباس ‏پوشیدن است یعنی حداقل نیم ساعت. هرچند پنج دقیقه دقیقاً معادل پنج دقیقه است اگر به شما پنج دقیقه بیش‏‌تر زمان جهت تماشای فوتبال داده شده باشد. ‏

هیچی: این آرامش قبل از توفان است. معنی و مفهوم آن این است که باید به شدت گوش‏ به ‏زنگ باشید. بحث‏هایی که با هیچی شروع می‌‏شوند، غالباً با خبٌ تمام می‌‏شوند. ‏

بفرمایید: این کلمه اصلاً ربطی به اجازه دادن انجام کاری ندارد. «اگه جرئت داری» در آن مستتر است.

آه بلند: این در حقیقت یک کلمه محسوب می‌‏شود که معمولاً درست فهمیده نمی‌‏شود. آه بلند یعنی او فکر می‌‏کند شما یک احمق به ‏دردنخور هستید و او نمی‌‏داند چرا دارد وقتش را با ماندن و بحث با شما سر هیچٌی تلف می‌‏کند.

اشکال نداره: این یکی از خطرناک ‏‌ترین جملاتی است که زن شما ممکن است به شما بگوید. اشکال نداره یعنی اون به زمان طولانی‏ تری احتیاج دارد که تصمیم بگیرد شما چگونه باید تاوان این اشتباه‏تان را پس بدهید. ‏

ممنون: از شما تشکر می‌‏کند. فقط بگویید خواهش می‌‏کنم. هیچ حرف اضافه ‏ای نزنید. خیلی ممنون می‌‏تواند نشان دهنده یک خطر بالقوٌه باشد.

 اصلاً هرچی: این ترکیب برای گفتن به حساب می‌رسم! یا مرده ‏شورت رو ببرن استفاده می‌‏شود.

نه. نگران‏ش نباش عزیزم، خودم انجام می‌‏دم: یک جمله بسیار خطرناک دیگر. به معنی آن‏که این کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصمیم گرفته خودش دست به کار شود. این حالت معمولاً منجر به حالت‏ی خواهد شد که شما بپرسید چی شده؟

REZA R.P بازدید : 420 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
گفتم غمم فزون است، گفتا ز من چه آید گفتم که نمره ام ده، گفتا ز من نیاید گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد گفتا اگر برای آن هم زیادت آید گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید گفتا خموش جانم از دست من چه آید
REZA R.P بازدید : 357 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
دخترها: 

بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند...

و اما پسر ها:

یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...

REZA R.P بازدید : 385 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)


دو پيرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو دوستان بسيار قديمى همديگر بودند.

هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به ديدار او میرفت.

يک روز خسرو گفت:

«بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بوديم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى میکرديم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، يک جورى به من خبر بوده که در آن جا هم میشود فوتبال بازى کرد يا نه.»

بهمن گفت:

«خسروجان، تو بهترين دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر میدهم»

چند روز بعد بهمن از دنيا رفت.

REZA R.P بازدید : 376 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ... با راکت تنيس هم گيتار مي زنن...

دخترها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث...

حتما ادامه شو بخونید

REZA R.P بازدید : 525 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
مدتها اين بحث داغ بوده که کامپيوتر دختره يا پسر؟ خلاصه رای گيری ميکنن و يه نتايجی به اين شکل به دست مياد .محکوم نکنید بابا آماره ديگه:))

دخترها گفتند کامپيوتر مذکره ! به اين دلايل:
۱- وقتی بهش عادت ميکنيم؛ فکر ميکنيم بدون اون نميتونيم کاری بکنيم .
۲-با اونکه اطلاعات زيادی دارند ؛نادونن!بدون برنامه آماده هیچ کاری نمیکنن!
۳-قراره مشکلات رو حل کنن ؛اما اغلب مشکل خودشونن!
۴-همين که بهشون عادت میکنیم ؛ کاراييشونو از دست ميدن !
۵- نگاه کردن به history شون معمولا باعث ميشه شاخ دربياريم !

پسرها گفتند کامپيوتر مونثه! به اين دلايل:
۱-به غير از خالقشون کسی از منطق درونيشون سر در نمياره!
۲- فهميدن زبونشون مستلزم سالها رنج بردن و تلاش کردنه!
۳-وقتی با هزار زحمت زبونشونو یاد میگیریم تازه میفهمیم یه زبون جدید اومده!
۴-همین که پایبندش بشیم باید همه پولمونو خرج خرید لوازم جانبیش کنیم!!!
۵-دائم باید update شون کنیم وگرنه کاراییشونو از دست میدن!

REZA R.P بازدید : 385 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسيار دردش آمد .یك روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ا ی.
یک دانشمند عمق چاه ورطوبت خاک آنرا اندازه گرفت.
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.
یک یوگيست به او گفت:این چاله و همچنين دردت فقط درذهن تو هستند.در واقعيت وجود
ندارند....

REZA R.P بازدید : 370 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)

رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟یاروگفت:مشکی
دیگه!

گفتم:((پ))

گفت:گمشوبیرون بی شعورعوضی!این چیه یادگرفتن خودشونو
مسخره میکنن .گفتم:بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کردوازخجالت من دراومد.بعدش گفت:پنیر بسته ای؟؟

گفتم:پ نه پ متری؟؟

                                       گفتمو فرار کردم

REZA R.P بازدید : 348 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
1- مي دونين فرق خانمها با آهن ربا چيه؟..... آهن ربا حداقل يک روي مثبت داره
2- خانمها مثل راديو هستند..... هر چي ميخوان ميگن ولي هر چي بگي نمي شنوند
3- خامنها مثل چسب دوقلو هستند.....اگه دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد ديگه بايد سيم تلفن را بريد
4- خانمها مثل رعدوبرق هستند ..... اول برق چشماشون ميرسه بعد رعد صداشون
5- خانمها مثل ليمو شيرين هستند..... اول شيرين هستند ولي بعد تلخ ميشن
6- خانمها مثل گچ هستند ..... اگه چند دقيقه مدارا کنيد چنان سفت و سخت ميشن که ديگه حالتي نمي گيرند.
7- خانمها مثل کنتور برق هستند..... هر چند سال يکبار عدد سنشون صفر ميشه
8- چرا خانمها نمي توانند نقشه بخوانند/ ..... براي اينکه فقط ذهن مرد هستش که ميتونه تجسم و درک کنه که يک کيلومتر با يک سانتي متر نشون داده شده
9- خانمها مثل اينترنت هستند.... از هر موصوعي بک فايل اطلاعاتي دارند
10- خانمها مثل فلزياب هستند ..... از نزديک طلافروشي که رد ميشن عکس العمل نشان ميدن
11- خانمها مثل موبايل هستند هر موقع کار مهم داريد در دسترس نيستند

REZA R.P بازدید : 405 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
در ۴ سالگى … موفقیت عبارت است از … کثیف نکردن شلوار
در ۶ سالگى … موفقیت عبارت است از … پیدا کردن راه خانه (از مدرسه)
در ١٢ سالگى … موفقیت عبارت است از … داشتنِ دوست (یافتن)
در ١٨ سالگى … موفقیت عبارت است از … گرفتن گواهى نامه رانندگى
در ٢٠ سالگى … موفقیت عبارت است از … ازدواج موفق

REZA R.P بازدید : 368 سه شنبه 06 دی 1390 نظرات (0)
1-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک
و موارد دیگر که اینجا جاش نیست

۲-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید

۳-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه

۴-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید

۵-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است

۶- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه

۷-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید

۸-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 393
  • کل نظرات : 154
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1006
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 59
  • باردید دیروز : 31
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 1,472
  • بازدید سال : 21,831
  • بازدید کلی : 422,233